دیپلماسی❜ درد دل متروی مشهد با متروی تهران در شعری طنز

  • بازدید: ۴۱۰
مصطفا حسن زاده از شاعران جوان و دارنده مقام دوم دومین جشنواره سراسری طنز تهران در بخش شعر-1388 در شعری درد دل متروی مشهد با متروی تهران را به زبان طنز بیان کرده است. متروی مشهد با وجود گذشت بیش از ده سال از آغاز پروژه و اتمام مسیر خط یک،به دلیل نداشتن واگن،همچنان بلا استفاده مانده و این در حالی است که اخیرا کلنگ خط دو هم به زمین خورده است! مصطفا حسن زاده از شاعران جوان و دارنده مقام دوم دومین جشنواره سراسری طنز تهران در بخش شعر-1388 در شعری درد دل متروی مشهد با متروی تهران را به زبان طنز بیان کرده است. اول نامه‌ام به نام خدا/خالق نصف ما و کل شما! بعد هم یک سلام طولانی/ اول قصه‌ای که می‌خوانی یک سلام دراز مثل خودت/ دلبر و دلنواز مثل خودت یک سلام بلند از مشهد/پیش کش بر قطار کارآمد نه که من زاده خراسانم/ادبیات خوب می‌دانم! زین سبب نامه‌ای کنم منظوم/ درد دل‌های مترویی مظلوم! تو که در زندگی اثر داری/ هیچ از حال من خبر داری؟ از قطاری غریب و بی چاره/خانه داری که هست آواره دیدی از بس که قلبم آشوب است/یادمان رفت؛حالتان خوب است؟! دل من کرده باز میل تو را/بخورم خاک زیر ریل تو را! ای وجودت پر از منافع و سود/از قطاری که نیست بر تو درود! من فدای در کشویی تو/ واگن آخر و جلویی تو! سر که هیچ است،امر فرما تا/ جان فدایت کنیم سر تا پا! چون بلا استفاده‌ام نقدا/ بخورد غصه‌هات بر سر من! *** وضع ما در چه حال و حال شما/درد دل می‌کند به شاه،گدا شهردار عزیز پشت شماست/ زیر تهران درون مشت شماست می‌خوری میروی جلو یک بند/میزنی بر محله‌ها لبخند زیر تهران اگر که خالی هست/ مشکلی نیست چون که قالی هست (باف آن آمده است در اینجا/ من و همشهری و ازین حرفا؟!) زن و مرد و جوان و کودک و پیر/دکتر و کارمند و گشنه و سیر همگی پای در رکاب تواند/ در حقیقت همه خراب تواند! اولت در حرم تهت داماد/آی...خوشبختی‌ات مبارک باد! چه سری، چه دمی، عجب کمری/ناقلا مترویی تو یا که پری؟! عاشق خطتیم یار تویی/ ریل پاتیم تا قطار تویی *** تو که کلی برو بیا داری/در دل پایتخت جا داری رویتان را به ما کنی، بد نیست/ذره‌ای اعتنا کنی، بد نیست! مثل کار تنور با تن نان/ حال ما عالی است مترو جان! ای برادر کلاه رفت سرم/مستمرا در آمده پدرم! چه کلاهی؟گشاد تا بینی/ تحت عنوان واگن چینی! بحث اطریش و چین و ژاپن بود/کار ما گیر چند واگن بود! سفت وشل،خیر و آره می‌کردند/سر من استخاره می‌کردند! خسته از فرصتی که رفت شدیم/ بی اثر مثل پول نفت شدیم! (نفت اصلا مگر اثر دارد؟/ بچه این حرف‌ها خطر دارد!) هفت روزی که هست در هفته/ اسم من بر سر زبان رفته ولی افسوس بر زبان مرده است/ بر من انگار کن زمان مرده است در سر شهر درد سر شده‌ایم/ سوژه خنده بشر شده‌ایم هرکه اوضاع بنده را دیده/ با صدای بلند خندیده! (خارج از خانه فاش خندیده/ توی خانه یواش خندیده!) تنگ و تاریک می‌کنند مرا/ باز و باریک می‌کنند مرا هر کسی خواست ضدحال زند/ حال این بنده را مثال زند! از هزاران شعار سیر شدیم/ عاقبت توی نطفه پیر شدیم! پایه اول و رفوزه شدن؟/ از همان ابتداش موزه شدن؟! درد دلها زیاد و دل تنگ است/ حرف ما میخ و گوششان سنگ است چشم امید بستم از همه کس/ یا امام رضا(ع) به دادم رس! متروی اصفهان، کرج، تبریز/ همه دارند صاحب و من نیز گرچه از بعد من کلنگ زدند/ منتها ضربه را قشنگ زدند! کار آنها به افتتاح کشید/ قصه من به افتضاح کشید! نفس روزگار یعنی تو/ باعث افتخار یعنی تو خورد و خاک و خراب یعنی من/ کانال فاضلاب یعنی من! برق‌هایت همه فشار قوی/به ضعیفان نگاه کن اخوی! البته بر تو هم نظر دارم/ مشکلات تو را خبر دارم مثلا از فشار آدمها/حالت بی قرار آدمها دوستان عزیز هل ندهید!/ هل اگر می‌دهید شل ندهید! بکنید آن فشار را تنظیم/تا همه در قطار جا بشویم! در فضایی که تنگ چون گور است/ اولین کار منطقی زور است! پای از کفش و روسری از سر/ همه از جای خود شدند به در! در چنان ازدحام و در گیری/وای از فایل‌های تصویری! نه فقط در قطار یا اتوبوس/ می‌رسد توی قبر هم بلوتوث! آخرین فیلم‌های مساله دار/مرگ بر دست‌های استکبار! خواهر و مادر و الی آخر/ می‌شود زیر دست و پا پر پر! - آنتناتان میِه تا زیره زِمین؟/ یره ایولا ر ِ بلند بِگین! (نمره جومان رسید به صد/ لهجه‌ام رفت تا خود مشهد!) رسم مردی که شب ندارد و روز /مانده در گوشه و کنار هنوز در نشستن اگرچه آزاد است/جای خود را به پیر‌ها داده است رسم مردی اگر که تعطیله/ دست خود را بگیر از میله! بچه‌اش هست جا اگر تر نیست!/ میله کم نیست صندلی گر نیست! آخ! یاد هووت(!) افتادم/ لحظه ای در سکوت افتادم! با هزاران امید و با پارتی/ راه افتاد خط بی آر تی(BRT)! خار شد گرچه توی پای شما/نتواند گرفت جای شما... *** وقتتان را گرفت این بنده/عذر تقصیر،بنده شرمنده موتورت گرم باد و سرد مباد/پیچ‌های تو هرزه گرد مباد! ریل‌هایت عزیز کج نشود/ آخر مقصدت کرج نشود بروی سمت غرب تا تبریز/پس از آن آنکارا، پاریس، ونیز طرف شرق هم، چنین بروی/به هوای پکن به چین بروی! سینه‌ات صاف و استخوانت سفت/ چرخ‌هایت روان و درها چفت! راستی! خط یک که خیر نداشت/خط دوم به صحنه پای گذاشت! آخر و عاقبت چه خواهد شد؟/قصه این دو خط چه خواهد شد؟ با همین اضطرار و بی‌صبری/زیر این سقف آسمان ابری می‌روم تا حرم به خانه دل/پیش آقاست حل هر مشکل مگر از حضرتش بر آید کار/ورنه از خلق نیست جز آزار همه ریل‌های من آقا/ به فدای گل ضریح شما... *** مثل پاییز زرد آوردم/ دلتان را به درد آوردم عین یک رودخانه در جریان/ تا ابد باش متروی تهران! و السلام ای مرام صد در صد؛/ ریل خالی متروی مشهد منبع : خبرگزاری فارس

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/167


Share


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها